

۱. مقاومت سوریه:
در حدود پنج سال است که جنگی تمام عیار ضد وجود سوریه با هدف سرنگون کردن
نظام و سیطره بر سوریه و دمشق در جریان است. مقاومتی که رهبران، مردم، ارتش
سوریه و مقاومت متحدان سوریه و خالی نکردن پشت این کشور علیرغم همه
فشارها عامل اصلی این تغییر دیدگاههاست.
۲. تاثیر ناکامیها در سوریه:
این شکستها از جمله شکست اوباما در راهبرد مبارزه با داعش که به استعفای
ژنرال بازنشستهای منتهی شد که به فرماندهی این ائتلاف گماشته شده بود از
علتهای دیگر است. اینها دو هزار نفر را که معارضان میانه رو میخواندند
برای مبارزه با داعش آموزش دادند و برای آنها ۵۰ میلیون دلار هزینه کردند
اما این تعداد به ۷۵ نفر کاهش یافت و از ۷۵ نفر به ۵ نفر رسید.
۳. حملات هوایی ائتلاف آمریکا:
حملهی هوایی، راهبردی شکست خورده است و نمیتواند فصلالخطاب جنگ باشد و
یا معادلات را تغییر دهد. در واقع همهی طرحهای آنها شکست خورد. آنها از
سراسر جهان جنگجویانی را به سوریه آوردند و از آنها حمایت مالی و لجستیکی
کردند و اتاق عملیات به راه انداختند اما شکست خوردند. اینکه گروههای
مسلح در برخی مناطق پیشروی داشتهاند در هر جنگی رخ میدهد و عادی است. اثر
شکست طرحهای غرب ضد سوریه بازگشت همان تروریستها و تکفیریها از سوریه
به کشورهای اروپایی است و این همان است که ما از روز اول در مورد آن هشدار
دادیم.
۴. پناهجویان و آوارگان:
اروپاییها که دم از حقوقبشر میزنند نمیتوانند مرزهای خود را ببندند و
ملتهای دیگر را رها کنند تا در دریا و اقیانوس بمیرند. آنها ادعا دارند
که برای حقوقبشر و دموکراسی احترام قائلند. در واقع مسئلهی پناهجویان
اثری از اثرات جنگ است. راه حل صحیح مشکل پناهجویان توقف جنگ در سوریه و
راه حل سیاسی است.
۵. توافق هستهای ایران با ۱+۵:
در زمان مذاکرات، آمریکاییها گمان میکردند که میتوانند با ایران بر سر
سوریه معامله کنند. بدان معنا که امتیازی به ایران بدهند و این کشور را از
جنگ سوریه دور کنند. اما این انتظار به بار ننشست و به اعتراف آمریکاییها
این مذاکرات فقط هستهای بود.
۶. تشدید موضع روسیه و افزایش حمایتهای مسکو در عرصهی سیاسی و نظامی از سوریه: در خصوص پیامهای پوتین در اعلام حمایت از سوریه باید به دو مقطع اشاره کنم.
در حدود پنج سال است که جنگی تمام عیار ضد وجود سوریه با هدف سرنگون کردن
نظام و سیطره بر سوریه و دمشق در جریان است. مقاومتی که رهبران، مردم، ارتش
سوریه و مقاومت متحدان سوریه و خالی نکردن پشت این کشور علیرغم همه
فشارها عامل اصلی این تغییر دیدگاههاست.
۲. تاثیر ناکامیها در سوریه:
این شکستها از جمله شکست اوباما در راهبرد مبارزه با داعش که به استعفای
ژنرال بازنشستهای منتهی شد که به فرماندهی این ائتلاف گماشته شده بود از
علتهای دیگر است. اینها دو هزار نفر را که معارضان میانه رو میخواندند
برای مبارزه با داعش آموزش دادند و برای آنها ۵۰ میلیون دلار هزینه کردند
اما این تعداد به ۷۵ نفر کاهش یافت و از ۷۵ نفر به ۵ نفر رسید.
۳. حملات هوایی ائتلاف آمریکا:
حملهی هوایی، راهبردی شکست خورده است و نمیتواند فصلالخطاب جنگ باشد و
یا معادلات را تغییر دهد. در واقع همهی طرحهای آنها شکست خورد. آنها از
سراسر جهان جنگجویانی را به سوریه آوردند و از آنها حمایت مالی و لجستیکی
کردند و اتاق عملیات به راه انداختند اما شکست خوردند. اینکه گروههای
مسلح در برخی مناطق پیشروی داشتهاند در هر جنگی رخ میدهد و عادی است. اثر
شکست طرحهای غرب ضد سوریه بازگشت همان تروریستها و تکفیریها از سوریه
به کشورهای اروپایی است و این همان است که ما از روز اول در مورد آن هشدار
دادیم.
۴. پناهجویان و آوارگان:
اروپاییها که دم از حقوقبشر میزنند نمیتوانند مرزهای خود را ببندند و
ملتهای دیگر را رها کنند تا در دریا و اقیانوس بمیرند. آنها ادعا دارند
که برای حقوقبشر و دموکراسی احترام قائلند. در واقع مسئلهی پناهجویان
اثری از اثرات جنگ است. راه حل صحیح مشکل پناهجویان توقف جنگ در سوریه و
راه حل سیاسی است.
۵. توافق هستهای ایران با ۱+۵:
در زمان مذاکرات، آمریکاییها گمان میکردند که میتوانند با ایران بر سر
سوریه معامله کنند. بدان معنا که امتیازی به ایران بدهند و این کشور را از
جنگ سوریه دور کنند. اما این انتظار به بار ننشست و به اعتراف آمریکاییها
این مذاکرات فقط هستهای بود.
۶. تشدید موضع روسیه و افزایش حمایتهای مسکو در عرصهی سیاسی و نظامی از سوریه: در خصوص پیامهای پوتین در اعلام حمایت از سوریه باید به دو مقطع اشاره کنم.